چند سالی است هر کتابی که می‌خوانم را به فهرست کتاب‌های خوانده شده اضافه می‌کنم و نظرم دربارۀ آن را کنار اسمش توی دفترم می‌نویسم. گاهی خلاصه‌ای از کتاب یا جملاتی که به نظرم جالب می‌آمده را هم می‌آورم. نمی‌شود دست از خواندن کشید زیرا مطالعه هم مانند تماشای فیلم، می‌تواند ما را از زمان و مکان جدا کند. داستان‌ها و کتاب‌ها به جایی می‌برندمان تا دست‌کم برای لحظه‌ای زندگی متفاوتی را تجربه کنیم.
سفر من در دنیای کتاب‌ها امسال خاص‌تر از همیشه بود، چون تعدادی از بهترین و تأثیرگذارترین کتاب‌های عمرم را در پایان قرن جاری خواندم. علاوه بر خود کتاب‌ها، شیوۀ آشنایی ما با هر یک از آنها خودش داستانی دارد. بسیاری از کتاب‌هایی که امسال خواندم را اطرافیانم پیشنهاد داده بودند. با خودم فکر کردم وقتش رسیده حس خوبم از خواندن این گنجینه‌ها را با شما شریک شوم و ازتان بخواهم شما هم کتاب‌های محبوبتان را معرفی کنید. علی‌الحساب برویم سراغ یاران مهربانی امسال بیش از همه دوستشان داشتم، تا شما هم در این فاصله آمادۀ نوشتن شوید.

 

پیامبر | جبران خلیل جبران

پیامبر

جملاتی از این کتاب را پیش‌تر در کتابی دیگر خوانده بودم. بخش‌هایی از آنچه جبران خلیل جبران در این کتاب آورده چنگ به دلم می‌انداخت. شاید این تعبیر مناسبی نباشد، اما نمی‌دانم وقتی زبانم قاصر است و واژه‌ها هم کم می‌آورند باید دست به دامن چه و که بشوم. عزمم را جزم کرده بودم در اولین فرصت این کتاب را بخرم که خواهرم پیش‌دستی کرد و با شگردی غیرمنتظره آن را به من هدیه داد. هرآنچه لازم است دربارۀ کتاب پیامبر بدانید را پیش از این در مطلبی با عنوان «سفر به اورفالس» آورده‌ام. پس بیش از این سرتان را درد نمی‌آورم.

 

چگونه کمالگرا نباشیم؟ | استفان گایز

چگونه کمال‌گرا نباشیم؟

تعریف این کتاب و دیگر آثار استفان گایز را در کلاس‌های شاهین کلانتری و مدرسۀ نویسندگی شنیده بودم. البته با دیدن عنوان کتاب با خودم گفتم این هم احتمالاً همان حرف‌های کلیشه‌ای دیگران را تکرار می‌کند، اما دانلود نسخۀ نمونه‌اش که ضرری ندارد. با خواندن همان چند صفحۀ اول کتاب تردیدم برای خرید آن از بین رفت، چرا که دیدم شیوۀ نگرش و رویارویی با موضوعات مختلف را به صورتی کاربردی بیان کرده است. به جرأت می‌توانم بگویم تقریباً همۀ کارهای مهم و پیش‌بینی نشده‌ای که در سال ۹۹ انجام دادم تحت تأثیر نگرش و راهکارهایی بود که این کتاب پیش رویم گذاشت. این کتاب به من یاد داد چگونه با قدم‌های کوچک در راه رسیدن به اهداف و رویاهایم گام بردارم، بر ترس و وسواس کمال‌گرایی‌ام غلبه کنم و به درجا زدن‌هایم پایان دهم. نتیجه‌اش شد نوشتن کتابچه‌ام، راه‌اندازی سایت، انتشار کارهای گرافیکی‌ام، پیدا کردن کار و چندین اتفاق جذاب دیگر که به زودی مطلبی دربارۀ‌شان خواهم نوشت.

 

هنر ظریف رهایی از دغدغه ها | مارک منسن

هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها

در سالی که گذشت چیزهای زیادی تغییر کرد، از جمله نگرش بسیاری از ما به زندگی. من هم تازه داشتم می‌فهمیدم چرا به چالش کشیدن خودمان این قدر مهم است. داشتم متوجه می‌شدم چرا در کنار شادی‌هایی که مدام به دنبالشان بودم، پذیرش سختی‌ها و رنج‌ها می‌تواند به زندگی هدف و معنا ببخشد (هرچند انگار بعضی وقت‌ها لزومی ندارد به دنبال معنای خاص باشیم!). احساس می‌کنم ویکتور فرانکل هم در کتاب «انسان در جستجوی معنا» سعی داشته همین‌ها را بگوید، اما حرف‌هایش، یا شاید شیوۀ بیانش به مذاق بنده خوش نیامد و کتابش را نصف و نیمه رها کردم. در مقابل، لحن بی‌پروا و امروزی مارک منسن و تلاش‌هایش برای اینکه حقیقت را بکوبد توی صورتمان، بیشتر به دلم نشست. در واقع اولین بار ترجمۀ این کتاب را با عنوانی دیگر در یکی از نمایشگاه‌های آنلاین دیده بودم و شاید عنوان عجیب و غریبش مرا کنجکاو کرد تا بروم ببینم حرف حسابش چیست.

 

لبه تیغ | سامرست موام

لبۀ تیغ

تعریف این کتاب، یا بهتر بگویم، توصیفی از شخصیت اصلی داستان را از محمد بحرانی در برنامۀ دورهمی شنیدم. وقتی داشت دربارۀ او و حال و هوای خاصش حرف می‌زد با خودم گفتم این درست همان شخصیتی است که مدت‌ها به دنبالش بودم. کسی که مانند بسیاری از ما پرسش‌های فراوانی در ذهن دارد و مدام در حال جستجوست، و فردی مثل من که دیوانگی می‌کند و فرصت‌های خوب را از دست می‌دهد؛ تنها چون فکر می‌کند ابتدا باید درون و بیرون خودش به دنبال گمشده‌هایش باشد. سیر آفاقی و انفسی که سامرست موام در این کتاب به تصویر می‌کشد انگار آبی بود بر آتش سرگشتگی‌هایم تا مطمئن شوم دیوانگی از آنچه فکر می‌کردم بهتر است و ارزشش را دارد که در این یک بار فرصت زندگی بیشتر دیوانگی کنیم.

 

راهنمای کوتاه ساده زیستی | آیدین حبیبی

راهنمای کوتاه ساده‌زیستی

در کانال «بهترین خودت شو» با این کتاب آشنا شدم. این راهنمای مختصر و مفید کمتر از ۵۰ صفحه دارد و شاید عنوان فرعی آن یعنی «مهارتی برای لذت بیشتر در زندگی» جذاب‌تر و گویاتر محتوای آن را توصیف کند. نکتۀ شایان توجه این است که آنچه در این کتاب از آن با عنوان ساده‌زیستی یاد می‌شود با مفهوم منفی آن و رنج و مشقت دادن به خود بسیار تفاوت دارد. با ایده‌های مطرح شده در این کتاب یاد گرفتم چطور می‌توانم از مینیمالیسم بیش از پیش برای بالا بردن کیفیت زندگی‌ام استفاده کنم. فکر می‌کنم در دنیای مصرف‌گرای امروزی، همۀ ما نیاز داریم دست‌کم یک بار چنین کتابی را بخوانیم. حداقل یک بار از خودمان بپرسیم واقعاً به چه چیزهایی نیاز داریم و کدام‌ها اضافه هستند. آیدین حبیبی در این کتاب پرسش‌هایی اساسی مطرح کرده و تمرین‌هایی کاربردی برای ایجاد تنوع و بهبود سطح زندگی پیشنهاد کرده است.

 

ممنون که تا پایان همراه این مطلب بودید. این نوشته با کتاب‌های پیشنهادی شما عزیزان به‌روز‌رسانی می‌شود:

 

🔸 موش‌ها و آدم‌ها نوشتۀ جان اشتاین‌بک
پیشنهاد شده از طرف دوست عزیزم در کامنت‌های پیج بهاریات